☆☆نمیدانم چرا گاهی چشمانم بی اختیار خیس میشوند☆☆
وقتي خواستم از عشق بگويم گفتند گناه است وقتي خواستم با راستي سخن بگويم گفتند دروغ
است وقتي به شانس روي آوردم گفتند خرافات است وقتي گريستم گفتند بچه گانه است
وقتي خنديدم گفتند ديوانه است و حالا که حرف نمي زنم مي گويند عاشق شده
کم کم یاد خواهی گرفت ...
تفاوت ظریف میان نگه داشتن یک دست،
و زنجیر کردن یک روح را ...
اینکه عشق تکیه کردن نیست،
و رفاقت اطمینان خاطر ....
و یاد می گیری که بوسه ها قرارداد نیستند،
و هدیه ها معنی عهد و پیمان نمی دهند ...
کم کم یاد می گیری که حتی خورشید هم می سوزاند،
اگر زیاد آفتاب بگیری ...
باید باغ خودت را پرورش دهی،
به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد ...
یاد می گیری که می توانی تحمل کنی،
که محکم باشی پای هر خداحافظی ...
یاد می گیری که خیلی می ارزی،
یاد می گیری که زندگی آنی نیست که می خواهی ...
آن است که هرکه قوی تر باشد پیروز است،
"و یاد می گیری که شکست نیز بخشی از زندگی است ."
+
نوشته شده در پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب: ,
13:26 توسط syavash
|
+
نوشته شده در پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب: ,
13:23 توسط syavash
|
+
نوشته شده در پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب: ,
13:11 توسط syavash
|
نمیدانم چرا گاهی چشمانم بی اختیار خیس میشوند
خداحافظ ....خداحافظ روزهای بارانیه پر از ابر و چتر و دلتنگی ...
خداحافظ
عاشق شدن چیز ساده ایست ….
آنقدر که همه ی انسانها
توان تجربه کردن اون رو دارند !
مهم عاشــــــــق ماندن است ؛
بی انتــــــــــها بی زوال
تا ابــــــد ؛ بی منـــــت
ای "کــــاش" یــــــــاد میگـــرفتــــــم
اگــــــر در رابطـــــه ای "حــــرمتــم" زیـــر ســـوال رفـــت
بـــرای همیشـــه بـــا آن "رابطـــه" خداحـــافظی کنـــــم
و بطــــوراحمقــــانــه ای "منتظــــر" معجــــزه نمــــــانم
ا نتظار دستان گرمت را میکشم
اینم یه نیمرو برای تمام عاشقان
+
نوشته شده در پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب: ,
13:7 توسط syavash
|
+
نوشته شده در پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب: ,
12:56 توسط syavash
|